مرزها و عوامل دوستى از منظر اهلبیت(ع)
عقیق: انسان طبیعتا نیازمند دوست و مونس است؛ چرا که موجودى اجتماعى است و سعادت وى در معاشرت با دیگران کامل مىگردد. در دوران نوجوانى و جوانى این نیاز فطرى شدت مىیابد و جوان از تنهایى و انزوا به سختى در رنج و عذاب است. او همواره تلاش مىکند تا دوستانى را که باب میل او هستند و در سلیقهها و رفتار با یکدیگر سازگارى دارند، یافته و ساعاتى از عمرش را با آنها بگذراند.
عبدالکریم پاکنیا در شماره ی 64 فصلنامه ی کوثر نوشت: این ارتباطات بدین دلیل صورت مىپذیرد تا اطلاعاتى را با همدیگر تبادل کنند، تجربیات زندگى را از یکدیگر بیاموزند، خاطرات، گفتارها، شیرینىها و تلخىهاى زندگى را به همدیگر بگویند و بشنوند و از زندگى و دوران جوانىشان لذّت ببرند. انسانى که دوست و رفیق مناسب نداشته باشد، غریب و تنهاست و بیشتر وقتها افسرده حال و پژمرده احوال است. چنین شخصى حرف دل خود را کتمان مىکند و نمىتواند خودش را آن چنان که هست، بشناسد و فردى خجالتى و کم رو خواهد بود. داشتن دوست مناسب و خوب فوائد بىشمار دنیوى و اخروى دارد. علىعلیه السلام فرمود:
اَلتَّوَدّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ1؛ دوستى نصف خردمندى است.
دوست آیینه اخلاق و رفتار، کمک حال ساعات تنهایى و غمبار، و به عنوان بازوى کمکى و پشتیبان است. دوست خوب محرم اسرار، مشاور و معاون افکار و دستگیر و یاور در مشکلات و سختىهاست. حافظ مىگوید:
دریغ و درد که تا این زمان ندانستم
که کیمیاى سعادت، رفیق بود و رفیق
در یک کلام، دوست خوب نعمت بزرگى است که نظیر ندارد و عامل مهمى در رسیدن انسان به کمالات است؛ چنان که دوست بد هم بلاى خانمان سوزى است که در انعطاف و سقوط انسان به درّههاى هولناک و نابودى تأثیر بسزایى دارد.
انتخاب دوست و همنشین براى جوانان از حساسیت ویژهاى برخوردار است؛ زیرا آنان به آسانى و به سرعت، رفیق انتخاب مىکنند و این، به علت عاطفى و احساسى عمل کردن آنهاست. آنان چندان به نکات عقلایى توجه ندارند و با شخصى بدون آشنایى قبلى و اطلاع از وضع خانوادگى دوست مىشوند. آنان به روحیات، عقاید و اخلاق دوستان خود چندان توجهى ندارند و فقط به خاطر اینکه در یک موردى رفتار وى خوشایندشان قرار گرفته، به او دل مىبندند و روابط عمیق و محکمى هم با او برقرار ساخته، تمام اسرارشان را در اختیار او قرار مىدهند. اگر مربیان و والدین بتوانند در انتخاب دوست به جوانان کمک کنند و با استدلال و منطق و رفتار صحیحْ آنان را به سوى انتخاب دوستان خوب رهنمون شوند، مطمئنّاً یکى از مهمترین وظیفههاى خود را انجام دادهاند.
در اینجا به برخى از رهنمودهاى حکیمانه امام جوادعلیه السلام در زمینه فوائد، آفات و شرایط دوستى مىپردازیم:
ارتباطات و دوستىهایى که بر معیار صحیح و موازین عقلى و شرعى ترتیب یافته باشد، مىتواند در زندگى انسان زمینهساز موفقیتها و پیشرفتهاى قابل ملاحظهاى شود.
یک فرد مسلمان در اثر این ارتباطات گاهى به بالاترین درجه سعادت نائل مىشود. امام جوادعلیه السلام مىفرماید:
مَن استَفادَ اَخاً فِىاللّهِ، فَقَد اسْتَفادَ بَیْتاً فِىالْجَنّةِ2؛ هرکس در راه خدا برادرى و دوستى پیدا کند، همانا خانهاى در بهشت به دست آورده است.
دوستىهاى حقیقى که براى خدا باشد، راهى مناسب براى رسیدن به بهشت است؛ چرا که انسان در اثر معاشرت با نیکان، خلق و خوى نیک خود را تقویت مىکند و عمل نیک است که سعادت و خوشبختى ابدى را در پىدارد. در روایتى آمده است:
برادران مؤمنى که در بهشت ساکن مىشوند، گاهى درجه و منزلت یکى، از دیگرى بیشتر و بالاتر است. آنکه درجه بالاترى دارد، به خداوند متعال عرضه مىکند:
پروردگارا! دوست با ایمان من مرا به اطاعت تو و پرهیز از نافرمانىات ترغیب مىکرد و من به وسیله دوستى با او به این درجه رسیدهام. خدایا! او را نیز با من همدرجهگردان!
و خداوند متعال سخن او را پذیرفته و به دوست او نیز رفعتِ درجه مىدهد.3
اگر انتخاب دوست بر اساس معیارهاى عقلانى و الهى نباشد، علاوه بر ضررهایى که به روح و روان آدمى وارد مىشود، در نهایت تبدیل به دشمنى خواهد شد. امام محمدتقىعلیه السلام در این رابطه مىفرماید:
در اثر معاشرت با نادان، اخلاق و رفتار انسان فاسد مىشود؛ اما با تمایل به سوى عقلا و اندیشمندان، رفتارهاى نادرست انسان اصلاح مىگردد.
مردم نیز هر یک اخلاق ویژهاى دارند، که از نهاد و فطرت آنان ریشه مىگیرد. آنان با یکدیگر ارتباط و دوستى دارند؛ اما دوستى هرکس در غیر راه خدا باشد، بالاخره به دشمنى بدل خواهد شد. خداوند متعال در قرآن به این نکته اشاره فرموده است:
«أَلأخِلاَّءُ یَوْمَئذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ اِلاَّ الْمُتَّقینَ»4؛ در روز قیامت برخى از دوستان، دشمن یکدیگرند مگر پارسایان و تقوا پیشهگان5.
رعایت اعتدال و میانه روى در دوستىهاى حقیقى، ضامن بقاى رشته مودّت است؛ اما در ارتباطات غیر عقلانى و احساساتى، چون موازین عقلى و اعتدال رعایت نمىشود و بر اساس احساسات زودگذر و یا مطامع دنیوى پاى گرفته است، دوستىها زوالپذیر بوده و در بحرانها و گرفتارىها رشته دوستى از هم گسیخته و از میان مىرود. سعدى مىگوید:
دوست آن باشد که گیرد دست دوست
در پریشان حالى و درماندگى
دوست مشمار آنکه در نعمت زند
لاف یارى و برادر خواندگى
قرآن کریم در مورد کسانى که دوستان ناجنس برگزیدهاند، مىفرماید:
روز قیامت، متأسّف و پشیمان شده و مىگوید: «یا وَیْلَتى لَیْتَنى لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلیلاً»6؛ واى بر من! اى کاش فلان شخص آلوده و ناپاک را به دوستى انتخاب نکرده بودم!
اساساً رفاقت با انسانهاى آلوده، انسان را از نیکان جدا مىکند و در صف افراد شرور و ناهنجار قرار مىدهد و هنگامى که فردى در آن وادى داخل شد، دیگر به نصیحت انسانهاى خوب توجّه نمىکند و حتّى نسبت به آنان سوءظن هم پیدا مىکند. به همین علت امام جوادعلیه السلام فرمود:
مُجالِسَةُ اْلأَشْرارِ تُورِثُ سُوءَ الظَّنِّ بِالأَخْیارِ7؛ همنشینى با خطاکاران باعث مىشود تا انسان به افراد خوب و بهتر بدبین شود.
تا توانى مىگریز از یار بد
یار بد، بدتر بود از مار بد
مار بد، تنها ترا بر جان زند
یار بد، هم جان و هم ایمان زند
عوامل تحکیم دوستى
1. دیدار و ملاقات آنان
از مهمترین عوامل پایدارى رشته دوستى، دیدار دوستان صمیمى و جویا شدن از احوالات آنهاست. به وسیله دیدار با همفکران و دوستان، عقل انسان تقویت شده و نیروى خرد رشد مىیابد؛ زیرا در این ملاقاتها تجربهها، آگاهىها و اطلاعات گستردهاى ردّ و بدل شده و اندیشههاى نو و پویایى براى انسان حاصل مىشود. بدین سبب امام جوادعلیه السلام فرمود:
مُلاقاتُ اْلإخْوانِ نُشْرَةٌ وَ تَلْقیحٌ لِلْعَقْلِ و إنْ کانَ نَزْراً قَلیلاً8؛ دیدار با برادران دینى و دوستان صمیمى موجب حفظ و بالندگى نیروى عقلانى است هرچند که این ملاقاتها کوتاه و بسیار اندک باشد.
آرى، ملاقاتهاى نتیجهبخش در تحکیم پیوندهاى دوستى و روح و جان انسانها تأثیر دارد و عُلقه دوستى را مستحکمتر مىگرداند.
شایسته است رفتار فرد مسلمان، اجتماعى بوده و با برادران دینى و دوستان مناسب، دیدار و رفت و آمد داشته باشد؛ زیرا انزواى از مردم و فاصله گرفتن از آنان عواقب زیانبارى براى شخص دارد. انسانهایى که تنها زندگى مىکنند و عُزلت طلب و گوشهگیرند، معمولاً از خود بیگانهاند و از لحاظ عواطف و احساسات دچار بىحسى و رکودند. آنان خود را آن گونه که واقعاً هستند، نمىشناسند و نمىدانند به چه چیزى علاقه دارند، از چه چیزهایى متنفّرند و از چه چیزهایى مىترسند. آنان هدفها، انگیزهها و باورهاى خودشان را دقیقاً نمىدانند. این گونه اشخاص از نظر روانى، شدیداً به دیگران نیازمندند و از لحاظ روحى و عاطفى بین خود و دیگران فاصله ایجاد مىکنند. آنان هرگاه احساس کنند کسى مخل و مزاحم تنهایى آنها خواهد شد، دچار هراس و تشویش مىشوند.9
رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم به پیروان خود، اجتماعى زندگى کردن را آموخته و از انزوا و عزلتطلبى نهى کرده است. آن بزرگوار همزیستى با مردم و انس و الفت با آنان را مورد تشویق قرار داده و فرموده است:
خِیارُکُمْ أَحْسَنُکُمْ أَخْلاقاً ألَّذینَ یَأْلِفُونَ وَ یُؤْلَفُونَ10؛ بهترین شما کسانى هستند که اخلاقشان نیکوتر است، آنان که با مردم مأنوس شده و به آنان محبت مىورزند و مردم نیز متقابلاً آنان را دوست داشته و پیوند انس و الفت برقرار مىسازند.
امام جوادعلیه السلام در این راستا دوستى و پیوند با مردم را نوعى «فامیلى اکتسابى» قلمداد کرده و مىفرماید:
أَلْمَوَدَّةُ قَرابَةٌ مُسْتَفادَةٌ11؛ دوستى، نوعى خویشاوندى اکتسابى است.
در حقیقت دوستان انسان، فامیلهاى اکتسابى او محسوب مىشوند و کسى که دوستان بسیارى داشته باشد، داراى خویشاوندان بسیارى است.
2. حُسن خُلق و گشادهرویى
یکى از شیوههاى جذب دوستان و یاران صمیمى، خوشخویى و خوشرویى در معاشرت با دیگران است. این خصلت پسندیده موجب مىشود که دیگران قلباً به سوى انسانهاى خوش برخورد جذب شوند و ناخودآگاه آنان را دوست داشته باشند. امام جوادعلیه السلام به نقل از امیرمؤمنان علىعلیه السلام مىفرماید:
إنَّکُمْ لَنْ تَسَعُوا النَّاسَ بِأَمْوالِکُمْ فَسَعُوهُمْ بِطَلاقَةِ الْوَجْهِ وَ حُسْنِ الْلِقاءِ12؛ شما هرگز با مال و منال دنیا نمىتوانید به مردم توسعه داده و آنان را راضى کنید. پس تلاش نمایید با گشاده رویى و خوش برخوردى آنان را راضى نمایید.
از آنجا که ارتباط و دوستى با مردم، ضرورتى عقلى در زندگى بشر است و انسان براى تداوم زندگى و غلبه بر مشکلات و پیمودن راه ترقى و تکامل، نیاز به همراهان و همفکرانى دارد که مایه دلگرمى و قوّت قلب او باشند، شایسته است که این عامل کارساز را، در معاشرت با دیگران به کار گیرد و هر روز دوستان زیادى را براى خود کسب کند. براى همین علىعلیه السلام ناتوانترین افراد جامعه را کسانى مىداند که از به دست آوردن دوست و رفیق همدل، عاجز و ناتوانند.
أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنْ إِکْتِسابِ اْلإخْوانِ وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ13؛ ناتوانترین مردم کسى است که از یافتن دوست، ناتوان باشد و عاجزتر از او هم کسى است که دوستى را که به دست آورده، از دست بدهد.
لقمان به فرزندش گفت:
یا بُنَىَّ إتَّخِذْ أَلْفَ صَدیقٍ وَ أَلْفٌ قَلیلٌ وَ لاتَتَّخِذْ عَدُوّاً واحِداً وَ الْواحِدُ کَثیرٌ14؛ پسرم! براى خود هزار دوست بگیر؛ چرا که هزار دوست کم است. و یک دشمن نگیر؛ چرا که یک دشمن هم زیاد است.
و علىعلیه السلام فرمود:
وَ لَیْسَ کَثیراً أَلْفُ خِلٍّ وَ صاحِبٍ وَ إنَّ عَدُوّاً واحِداً لَکَثیرٌ15؛ هزار دوست و همنشین بسیار نیست؛ ولى یک دشمن براى آدمى البته زیاد است.
یکى از مهمترین فوائد داشتن دوستان خوب، هم فکرى با آنان است. گاهى انسان قادر به تصمیمگیرى نیست؛ در چنین مواقعى مىتوان با دوستان صالح و نیکاندیش مشورت نمود و از نظرات آنان در پیشبرد اهداف خویش بهره گرفت. کسانى که با دوستان شایسته و خوب مشورت مىکنند، در کارهایشان پشیمان نخواهند شد. امام جوادعلیه السلام فرمود:
ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فیهِ لَمْ یَنْدِمْ: تَرْکُ الْعَجَلَةِ وَ الْمَشْوَرَةُ وَ التَّوَکُّلُ عِنْدَ الْعَزْمِ عَلَى اللّهِ عزّوجلّ16؛ سه خصلت در هرکسى باشد، از کار خود پشیمان نمىشود: 1. در کار خود عجله نکند؛ 2. مشورت و هم فکرى با دوستان و نزدیکانش داشته باشد؛
3. هنگامى که کارى را قصد مىکند، بر خداوند - عزّوجلّ - توکّل نماید.
مشورت با دوستان در تحکیم ارتباط نیز مؤثر است؛ چرا که انسان در مشورت، علاوه بر اینکه از نظرات دیگران بهره مىبرد، براى دوستان خود نیز شخصیت و احترام قائل مىشود و مطمئنّاً احترام به دیگران، افزایش محبّت آنان را در پى خواهد داشت.
4. راهنمایى و خیرخواهى
از دیگر عواملى که مىتواند رابطه دوستى را تقویت کرده و ابدى نماید، خیرخواهى و راهنمایى دوستان است. البته خیرخواهى باید طورى عملى شود که به آبرو و شخصیت دوستان کوچکترین اهانتى نشود؛ چرا که در این صورت، نتیجه معکوس خواهد داشت. امام نهمعلیه السلام در این رابطه فرمود:
مَنْ وَعَظَ أَخاهُ سِرّاً فَقَدْ زانَهُ وَ مَنْ وَعَظَ عَلانِیَةً فَقَدْ شانَهُ17؛ هرکس برادر دینى خود را پنهانى راهنمایى و موعظه کند، او را آراسته است و اگر علنى و آشکارا او را موعظه نماید، شخصیت او را پایین آورده و ناراحتش نموده است.
پى نوشتها:
1. بحارالانوار، ج 75، ص 60.
2. موسوعة الامام الجواد(ع)، ج 2، ص 352.
3. الف حدیث فىالمؤمن، ص 76.
4. زخرف / 67.
5. کشف الغمّه، ج 2، ص 349.
6. فرقان / 28.
7. امالى، شیخ صدوق، ص 531.
8. امالى، شیخ مفید، ص 328.
9. بزرگسال و جوان، ج 1، ص 136.
10. مستدرک الوسائل، ج 8، ص 451.
11. بحارالانوار، ج 71، ص 166.
12. امالى، شیخ صدوق، ص 531.
13. نهج البلاغه، حکمت 12.
14 و 15. وسائل الشیعه، ج 12، ص 16.
16. کشف الغمّه، ج 2، ص 343.
17. همان، ص 349.
پنج شنبه 91/12/10
مطلب بعدی :
رضایت پدر و مادر

پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام بعد از یک سال اندی آمدم خسته خسته کسی اینجا هست؟
+ آسمانم مال تو ، تو فقط باش کنارم گل من /// دل من تنگ توهه تو کمی بخند ///آری خسته ام وکمی مجنون شده ام تو فقط کمی بخند ///دلم هواتیت کرده با اینکه غریبی...
+ خستم خستم از نوشتن از کسی که نمیدانم کیست و هیچ وقت نیست مگر در ذهن مشوش من که می آید و طوفانی در این تلاطم ذهنم ایجاد می کند و می رود آری خستم دیگر بس است می خواهم که... خدایا خسته ام
+ خیلی وقتا بدون اینکه متنی رو بخونم لایک میزنم تازگیا عکس هم میخوام توی اینستا لایک بزنم نگاه نمیکنم فقط لایکش میکنم شماهم اینجوری هستید؟؟؟
+ دوباره مینویسم از تویی که دلگیرم بهار سبزه ای و منم خزان نگاهت به راه تو نشسته ام زین اگر گذر افتاد زچشم آسمانی و جاده ی خاکی
+ این روزها دلم فقط یاد تو میکند آری فقط یادتو !ولی نمیدانم کی این فاصله ها میرود و من من من میرسم به تو!
+ خدایا..... این روزها...... دلتنگم...... باورکن این یکی دیگرشعرنیست
+ بعضی وقتا اینقدر دلت از یه حرف میشکنه که... حتی نای اعتراضم نداری فقط نگاه میکنی و بی صدا... میشکنی....
+ دگر درد دلم درمان ندارد… مسیر عاشقی پایان ندارد.. مرا در چشم خود آواره کردی.. نگاهت دور برگردان ندارد…
+ دیکته زندگیمان پر از غلط است ولی نگران نباش خودش گفته قبل از نمره دادن... اگر پشیمان شوی غلط هایت را پاک میکنم