سفارش امام حسین به امام سجاد علیهالسلام
از امام سجاد علیهالسلام نقل شده است که فرمود: پدرم در روز شهادتش مرا به سینه چسبانید در حالى که خون ار سراپایش مىجوشید و به من فرمود: اى فرزندم! این دعا را که تعلیم مىکنم حفظ کن که آن را مادرم فاطمه زهرا علیهاالسلام به من تعلیم کرد و او از رسول خدا و رسول خدا از جبرئیل نقل کردهاند، هنگامى که حاجت بسیار مهم و غمى بزرگ و امرى عظیم و دشوار به تو رو کند بگو: «بحق یس والقرآن الحکیم و بحق طه و القرآن العظیم، یا من یقدر على حوائج السائلین، یا من یعلم ما فى الضمیر، یا منفّساً فن المکروبین، یا مُفرّجاً عن المغمومین، یا راحم الشیخ الکبیر، یا رازق الطفل الصغیر، یا من لایحتاج الى التفسیر صلِّ على محمد و آل محمد و افعل بى کذا و کذا.»(280)
وداع امام علیهالسلام
در این هنگام امام عیله السلام براى وداع به سوى خیام آمد و فرمود: «یا سکینه! یا فاطمه! یا زینب ! یا امکلثوم! علیکنّ منّى السّلام!»
سکینه فریاد بر آورد: اى پدر! آیا تن به مرگ دادهاى؟!
امام علیهالسلام فرمود: چگونه چنین نباشد کسى که نه کمک کنندهاى دارد و نه یاورى؟
سکینه گفت: اى پدر! ما را به حرم جدمان بازگردان!
امام علیهالسلام فرمود: اگر مرغ قطا را رها مىکردند مىخوابید.(281)
خانمهاى حرم با شنیدن سخنان امام به زارى و شیون پرداختند، امام علیهالسلام آنها را آرام فرمود و روى به ام اکلثوم نمود و گفت: اى خواهر! تو را وصیت مىکنم که خوددار باشى! آنگاه سکینه فریادکنان به سوى امام آمد، و آن حضرت سکینه را بسیار دوست مىداشت، او را به سینه چسبانید و اشک او را پاک کرد و گفت:
سیطول بعدى یا سکینه فاعلمى منک البکأ اذا الحمام دهانى لا تحرقى قلبى بدمعک حسرًْ مادام منّى الروح فى جثمانى فاذا قلت فانت اولى بالّذى تأتیننى یا خیرة النّسوان.(282) و (283)