سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ
  مجتبی[1199]


سلام عشقم مداحی هست ولی درباره چیز دیگه مینویسم معتقدم فقط باید به خدا تکیه کرد فقط خدا
ویرایش
لینک دوستان
ویرایش
پیوندهای روزانه
ابر برچسب ها
امکانات دیگر

سفارش امام حسین به امام سجاد علیه‏السلام

از امام سجاد علیه‏السلام نقل شده است که فرمود: پدرم در روز شهادتش مرا به سینه چسبانید در حالى که خون ار سراپایش مى‏جوشید و به من فرمود: اى فرزندم! این دعا را که تعلیم مى‏کنم حفظ کن که آن را مادرم فاطمه زهرا علیهاالسلام به من تعلیم کرد و او از رسول خدا و رسول خدا از جبرئیل نقل کرده‏اند، هنگامى که حاجت بسیار مهم و غمى بزرگ و امرى عظیم و دشوار به تو رو کند بگو: «بحق یس والقرآن الحکیم و بحق طه و القرآن العظیم، یا من یقدر على حوائج السائلین، یا من یعلم ما فى الضمیر، یا منفّساً فن المکروبین، یا مُفرّجاً عن المغمومین، یا راحم الشیخ الکبیر، یا رازق الطفل الصغیر، یا من لایحتاج الى التفسیر صلِّ على محمد و آل محمد و افعل بى کذا و کذا.»(280)

 

نوشته‏اند: امام علیه‏السلام هزار و نهصد و پنجاه نفر از سپاه دشمن را به استثناى مجروحان به قتل رسانید تا این که عمر بن سعد فریاد برآورد: واى بر شما! مى‏دانید با چه کسى مبارزه مى‏کنید؟! این فرزند على بن ابى طالب کشنده عرب است! پس، از همه سوى بر او بتازید؛ پس از صدور این فرمان صد و هشتاد نفر با نیزه و چهار هزار نفر با تیر به آن حضرت حمله‌ور شدند.


وداع امام علیه‏السلام

در این هنگام امام عیله السلام براى وداع به سوى خیام آمد و فرمود: «یا سکینه! یا فاطمه! یا زینب ! یا ام‌کلثوم! علیکنّ منّى السّلام!»

سکینه فریاد بر آورد: اى پدر! آیا تن به مرگ داده‏اى؟!

امام علیه‏السلام فرمود: چگونه چنین نباشد کسى که نه کمک کننده‏اى دارد و نه یاورى؟

سکینه گفت: اى پدر! ما را به حرم جدمان بازگردان!

امام علیه‏السلام فرمود: اگر مرغ قطا را رها مى‏کردند مى‏خوابید.(281)

خانم‌هاى حرم با شنیدن سخنان امام به زارى و شیون پرداختند، امام علیه‏السلام آنها را آرام فرمود و روى به‏ ام اکلثوم نمود و گفت: اى خواهر! تو را وصیت مى‏کنم که خوددار باشى! آنگاه سکینه فریادکنان به سوى امام آمد، و آن حضرت سکینه را بسیار دوست مى‏داشت، او را به سینه چسبانید و اشک او را پاک کرد و گفت:

سیطول بعدى یا سکینه فاعلمى منک البکأ اذا الحمام دهانى لا تحرقى قلبى بدمعک حسرًْ مادام منّى الروح فى جثمانى فاذا قلت فانت اولى بالّذى تأتیننى یا خیرة النّسوان.(282) و (283)

 


توسط : مجتبی |   نظر بدهید
مطلب بعدی : رضایت پدر و مادر       



پیامهای عمومی ارسال شده


+ سلام بعد از یک سال اندی آمدم خسته خسته کسی اینجا هست؟


+ آسمانم مال تو ، تو فقط باش کنارم گل من /// دل من تنگ توهه تو کمی بخند ///آری خسته ام وکمی مجنون شده ام تو فقط کمی بخند ///دلم هواتیت کرده با اینکه غریبی...


+ خستم خستم از نوشتن از کسی که نمیدانم کیست و هیچ وقت نیست مگر در ذهن مشوش من که می آید و طوفانی در این تلاطم ذهنم ایجاد می کند و می رود آری خستم دیگر بس است می خواهم که... خدایا خسته ام


+ خیلی وقتا بدون اینکه متنی رو بخونم لایک میزنم تازگیا عکس هم میخوام توی اینستا لایک بزنم نگاه نمیکنم فقط لایکش میکنم شماهم اینجوری هستید؟؟؟


+ دوباره مینویسم از تویی که دلگیرم بهار سبزه ای و منم خزان نگاهت به راه تو نشسته ام زین اگر گذر افتاد زچشم آسمانی و جاده ی خاکی


+ این روزها دلم فقط یاد تو میکند آری فقط یادتو !ولی نمیدانم کی این فاصله ها میرود و من من من میرسم به تو!


+ خدایا..... این روزها...... دلتنگم...... باورکن این یکی دیگرشعرنیست


+ بعضی وقتا اینقدر دلت از یه حرف میشکنه که... حتی نای اعتراضم نداری فقط نگاه میکنی و بی صدا... میشکنی....


+ دگر درد دلم درمان ندارد… مسیر عاشقی پایان ندارد.. مرا در چشم خود آواره کردی.. نگاهت دور برگردان ندارد…


+ دیکته زندگیمان پر از غلط است ولی نگران نباش خودش گفته قبل از نمره دادن... اگر پشیمان شوی غلط هایت را پاک میکنم