سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ
  مجتبی[1198]


سلام عشقم مداحی هست ولی درباره چیز دیگه مینویسم معتقدم فقط باید به خدا تکیه کرد فقط خدا
ویرایش
لینک دوستان
ویرایش
پیوندهای روزانه
ابر برچسب ها
امکانات دیگر

از من می‌پرسید که چگونه دیوانه شدم. چنین روی داد: یک روز، بسیار پیش از آن که خدایان بسیار به دنیا بیایند، از خواب عمیقی بیدار شدم و دیدم که همه نقاب‌هایم را دزدیده‌اند. پس بی‌نقاب در کوچه‌های پر از مردم دویدم و فریاد زدم “دزد، دزد، دزدان نابکار”. مردان و زنان بر من خندیدند و پاره‌ای از آنها از ترس من به خانه‌هایشان پناه بردند. هنگامی که به بازار رسیدم، جوانی که بر سر بامی ایستاده بود فریاد برآورد “این مرد دیوانه است”. من سر برداشتم که او را ببینم؛ خورشید نخستین بار چهره برهنه‌ام را بوسید. نخستین بار خورشید چهره برهنه مرا بوسید و من از عشق خورشید مشتعل شدم و دیگر به نقاب‌هایم نیازی نداشتم.

جبران خلیل جبران عارفی است که در ایران به هیچوجه نمی‌توان از محبوبیت‌اش چشم‌پوشی کرد؛ نویسنده‌ای که آثارش بارها و بارها به فارسی ترجمه شده است. آنقدر حائز اهمیت که حتی نجف دریابندری مترجم صاحب نام ایرانی هم تصمیم گرفت اثر معروف این نویسنده یعنی “پیامبر” را به فارسی ترجمه کند.
جبران خلیل جبران سال 1931 دار فانی را وداع گفت اما او همچنان محبوب است و هر سال به مناسبت بزرگداشت او در لبنان جشن به پا می‌کنند. این نویسنده، شاعر، نقاش و فیلسوف لبنانی سال 1883 میلادی متولد شد و به سال 1931 میلادی در آمریکا از دنیا رفت. او را به لبنان آوردند تا در دهکده مادری‏ا‌ش به خاک بسپارند…

جبران در آمریکا به مدرسه رفت و هوش و ذکاوت بالایی را از خود نشان داد و در12 سالگی شروع به یادگیری زبان انگلیسی کرد. اواخر سال 1896 بود که “دینسون هاوس” تاسیس کننده مرکز هنری بستون از طریق یکی از دوستانش با جبران آشنا شد و از او خواست که وارد مرکز خلاقیت‌های هنری او شود.
اما جبران یک سال بعد به زادگاهش در لبنان بازگشت، تا تحصیلات خود را به زبان عربی در کشورش ادامه دهد، آنجا به دبیرستان رفت و شروع به خواندن علم اخلاق و مذهب کرد.
در 19 سالگی دوباره راهی بوستون شد و پیوند عاطفی شدیدی با یک دختر شاعر پیدا کرد، اما همان زمان بود که مادر، خواهر و برادر ناتنی‌اش براثر بیماری سل از دنیا رفتند.
“ماری هسکل” رئیس مدارس بوستون بود که مسئولیت ساپورت کردن جبران را برعهده گرفت و او را دوباره راهی مدرسه کرد.
سال 1905 جبران مختصری از مقالات خود را در مورد موسیقی در روزنامه “ال مهاجیر” چاپ کرد. پس از آن مجموعه‌ای از اشعار خود را در کتابی عربی زبان با عنوان “گریه، خنده و توفان ها” منتشر کرد، که اخیرا این کتاب تحت عنوان “رویا (منظره)، توفان و محبوب” به زبان انگلیسی ترجمه شده است.
8 ساله بود که پدرش به اتهام تقلب در پرداخت مالیات به زندان افتاد و آنها بی‌خانمان شدند. برای مدتی در خانه اقوام و دوستان خود زندگی می‌کردند، تا این که مادرش تصمیم گرفت با فرزندان به آمریکا مهاجرت کند. سال 1894 پدر بدخلق جبران از زندان آزاد شد. او مخالف سفر به آمریکا بود، در نتیجه همان جا در لبنان ماند و به خانواده خود ملحق نشد.

سال 1906 جبران کتاب “spirit Brides” خود را که شامل داستان‌های کوتاهش بود، نوشت و چاپ کرد. یک سال بعد دومین سری از همین مجموعه با عنوان “spirits Rebellious” در اختیار مخاطبانش قرار داد.
او در این هنگام در پاریس مشغول یادگیری نقاشی بود. پس از چند سال آموزش در فرانسه، دوباره به بوستون سفر کرد. در 35 سالگی، جبران اولین کتاب انگلیسی زبان خود را به پایان رساند و با نام “مرد دیوانه” در اختیار طرفداران خود قرار داد. سال 1910 جبران به گروه “Golden Links Soeiety” که متعلق به نویسنده‌های عربی – آمریکایی بود، پیوست و مجموعه آن سوی خیال را منتشر کرد.
“بال‌های شکسته” تنها داستان بلند او در مورد عشق، سال 1912 در نیویورک به زبان عربی چاپ شد.
در 35 سالگی، جبران اولین کتاب انگلیسی زبان خود را به پایان رساند و با نام “مرد دیوانه” در اختیار طرفداران خود قرار داد.
با وجود تمام این نوشته ها و فعالیت‌های هنری هنوز موقعیت جبران به عنوان یک نویسنده در جامعه تثبیت نشده بود، تا این که سال 1923 با منتشر شدن کتاب “پیامبر” و استقبال فراوانی که در سراسر دنیا از این اثر شد، او موقعیت هنری خود را به ثبات رساند.
در همین سال بود که مری هسکل – زنی که جبران رابطه عاطفی عمیقی با او داشت – به جورجیای آمریکا سفر کرد تا کاملا خود را از زندگی جبران خارج کند. دیگر نام جبران خلیل جبران برای تمام مردم دنیا شناخته شده بود و او همچنان به نویسندگی خود ادامه می‌داد.
کتاب‌های “Sand and Foam” (1926)، “خداوند زمین”، “باغ پیامبر”، “مرگ پیامبر”، فرشتگان مرغزار”، ((Nymph of The Valley (1948)، نام دیگر آثار او هستند، که تعدادی از آنها نیز پس از فوت جبران چاپ شدند. کتاب‌های جبران خلیل جبران هیچ مشابهتی به هم ندارند، اما همدیگر را هم نقض نمی‌کنند، در واقع مکمل هم هستند و هر کس اجازه دارد برداشت خاص خود را از کتاب داشته باشد.
مقاله‌ها، کتاب‌ها و شعرهای جبران به وضوح از روحیات و اعتقادات او سخن می‌گویند و دیگر لازم نیست که ما به توصیف شخصیتش بپردازیم، تنها می‌توان گفت که اندیشه و تفکر فلسفی جبران در عمق وجودش نهفته است، او در آثارش با کلمات و عبارات خاص خود بازی می‌کند تا نگرشی جدید از عرفان، فلسفه، طبیعت و ماوراءطبیعت را در ذهن مخاطبش ترسیم کند.


توسط : مجتبی |   نظر بدهید
مطلب بعدی : رضایت پدر و مادر       



پیامهای عمومی ارسال شده


+ سلام بعد از یک سال اندی آمدم خسته خسته کسی اینجا هست؟


+ آسمانم مال تو ، تو فقط باش کنارم گل من /// دل من تنگ توهه تو کمی بخند ///آری خسته ام وکمی مجنون شده ام تو فقط کمی بخند ///دلم هواتیت کرده با اینکه غریبی...


+ خستم خستم از نوشتن از کسی که نمیدانم کیست و هیچ وقت نیست مگر در ذهن مشوش من که می آید و طوفانی در این تلاطم ذهنم ایجاد می کند و می رود آری خستم دیگر بس است می خواهم که... خدایا خسته ام


+ خیلی وقتا بدون اینکه متنی رو بخونم لایک میزنم تازگیا عکس هم میخوام توی اینستا لایک بزنم نگاه نمیکنم فقط لایکش میکنم شماهم اینجوری هستید؟؟؟


+ دوباره مینویسم از تویی که دلگیرم بهار سبزه ای و منم خزان نگاهت به راه تو نشسته ام زین اگر گذر افتاد زچشم آسمانی و جاده ی خاکی


+ این روزها دلم فقط یاد تو میکند آری فقط یادتو !ولی نمیدانم کی این فاصله ها میرود و من من من میرسم به تو!


+ خدایا..... این روزها...... دلتنگم...... باورکن این یکی دیگرشعرنیست


+ بعضی وقتا اینقدر دلت از یه حرف میشکنه که... حتی نای اعتراضم نداری فقط نگاه میکنی و بی صدا... میشکنی....


+ دگر درد دلم درمان ندارد… مسیر عاشقی پایان ندارد.. مرا در چشم خود آواره کردی.. نگاهت دور برگردان ندارد…


+ دیکته زندگیمان پر از غلط است ولی نگران نباش خودش گفته قبل از نمره دادن... اگر پشیمان شوی غلط هایت را پاک میکنم